بنام شفادهنده
انگشتم را اره کردم چون پول براي جراحي نداشتم
(خدا اره را به دست من داد و گفت ببر، من کنار توهستم و خدا براي من خيلي سالم تر از جراح اره کرد.)
پير مردي هستم ، ضعيف و بي پول ، وضعيت مالي نامناسبي دارم ، چندين سال است که به ديابت مبتلا شده ام و تحت درمان پزشکان طب مدرن بودم ، پاي من دچار زخم شد و اين زخم عفوني شده و التهاب شديد پيدا کرد ، به طوري که اين التهاب تا مچ پاي من احساس مي شد ، انگشت شصت من کاملاً سياه شده بود ، هرچه دارو و درمان در طب مدرن انجام دادم درمان نشدم .
تا اينکه يکي از آشنايان مرا به مرکز طب سنتي دکتر حاج طالبي معرفي کرد ، ايشان به من گفت چرا دير آمديد ، عرض کردم پول نداشتم .
براي من زالو درماني ، گياه درماني و عسل درماني انجام داد ، اين کارها باعث شد که التهاب و عفونت پاي من در همان انگشت شصت بماند و به مچ پا نرسد .
وقتي عفونت در انگشت شصت ماند باز هم زالودرماني کردم تا کاملاً التهابات از بين برود که الحمدالله اين اتفاق افتاد و همه چيز در انگشت محدود شد .
دکتر حاج طالبي به من گفت شما را بايد به يک جراح معرفي کنم که انگشت شصت را بردارد ، تا دوبار اين عفونت به بالا نفوذ نکند .
من از مرکز ايشان بيرون آمدم ، تصميم داشتم جراحي کنم ، اما وقتي متوجه شدم قطع کردن انگشت من چقدر هزينه دارد منصرف شدم ، نمي دانستم بايد چکار کنم ، و از طرفي نمي توانستم به مطب دکتر حاج طالبي برگردم چون ايشان باز هم به من ميگفت که برو و توسط يک جراح انگشت را قطع کن ، فکري به ذهنم رسيد ، هرچند اين فکر مي دانستم خطر ناک است و ممکن است به قيمت جانم تمام شود ، اما برايم مهم نبود ، من که پول براي جراحي نداشتم و اگر هم صبر ميکردم اين پا دوباره عفونت ميکرد و من بايد از مچ پايم را قطع مي کردم .
تصميم گرفتم خودم انگشتم را قطع کنم ، کار خيلي سختي بود ، مي دانستم احتمال دارد بدتر بشوم اما يک اره داشتم ، آن را برداشتم و با توکل به خدا انگشت سياه شده خودم را قطع کردم ، وقتي استخوان انگشتم را اره مي کردم صداي آن را احساس مي کردم . به هرطريقي بود من انگشت را اره کردم بعد براي اينکه سراستخوان برجسته بود با سوهان سر انگشت را صاف کردم .
بعد از مدتي با عنايت پروردگار آرام آرام زخم خوب شد و من نجات يافتم .
اين کارا مديون درمانهاي دکتر حاج طالبي هستم ، اگر روشهاي درماني ايشان اين عفونت را خشک نمي کرد و التهابات از بين نمي رفت ، با اره کردن پا من تا به حال مرده بودم و عفونت به خون من مي زد و مرا مي کشت .
اما درمانهاي دکتر حاج طالبي ، بخصوص زالودرماني و داروهائي که دادند مرا از جراحي پر هزينه و مرگ نجات داد .
همه به من ميگويند که با اين کار اگر عفونت به خون تو ميزد بايد چکار ميکردي ؟ اما خداوند به من کمک کرد و من نجات يافتم .
ما مرض قندي ها وقتي به پزشکان مدرن مراجعه مي کنيم آنها به ما مي گويند که اگر کوچکترين زخمي روي پاي شما ايجاد شود خطر ناک است ، عفونت ميکند و پاي شما قطع ميشود اما چرا جواب مرا نمي دهند که چطور شد بعد از روشهاي درماني دکتر حاج طالبي من پاي خود را اره کردم اما زخم جاي آن بدون هيچ داروئي درمان شد ؟ پاي من را مي خواستند از مچ قطع کنند اما طب سنتي مرا نجات داد و خدا هم به من توان بريدن اين پا را داد ، پزشکاني که به فکر پول هستند بدانند خدا اينطور با ما هست ، يعني اگر پول نداشته باشيم خودش اينقدر به ما توان ميدهد که پاهايمان را اره کنيم اما مشکل پيدا نکنيم واز همه مهم تراينکه با آنهمه هزينه بعد از جراحي معلوم نبود که اين پا سالم ميشود يا خير؟ ولي خدا اره را به دست من داد و گفت ببر، من کنار توهستم و خدا براي من خيلي سالم تر از جراح اره کرد.