اصلاح طبع يا مزاج :
همانطوري كه خداوند نوك انگشتان انسانها را با هم متفاوت آفريد ، شرايط جسمي و روحي بشر را هم متفاوت ساخت تا در انديشه اين گوناگونيها ما بتوانيم قدرت بي انتهاي او را بيشتر و بهتر بشناسيم به همين دليل حفظ سلامت و درمان دردهاي يك فرد با فرد ديگر كاملاً متفاوت بوده و ما نميتوانيم روشي را كه براي درمان درد هر انسان بكار ميبريم همان روش را براي درد مشابهي در انسان ديگر بكار بريم چون طبع اين دو با هم صد در صد متفاوت است و هيچگاه ما نميتوانيم انساني پيدا كنيم كه با ديگري داراي يك طبع و مزاج مشابه باشد حال قبل از توضيح در مورد اين مسئله مهم بايد چند اصطلاح را تعريف نمايم.
1- اخلاط چهارگانه : خداوند همه موجودات عالم را از 4 عنصر خلق كرد (هوا – آتش – آب و خاك) گياهان از اين چهار عنصر ساخته شدند. حيوانات از گياه تغذيه كردند انسانها از گياه و حيوان تغذيه نمودند و اين سه موجود از جنس همان چهار عنصر خلق شدند خاصيت اينها به اين ترتيب است هوا گرم و تر ، آتش گرم و خشك، آب سرد و تر و خاك سرد و خشك است حال وقتي اين 4 عنصر بوسيله تغذيه از طريق غذاهاي حيواني و گياهي وارد بدن انسان ميشوند با تغييراتي كه در لوله گوارش و كبد روي آنها ايجاد ميشود به چهار خلط به نامهاي صفرا ، سودا ، بلغم و خون (دم) تبديل ميشوند ، و خاصيت اين چهار خلط به اين ترتيب است كه صفرا گرم و خشك ، سودا سرد و خشك ، بلغم سرد و تر و خون گرم و تر است پس نتيجه ميگيريم صفرا از جنس آتش و يا خورشيد ، سودا از جنس خاك ، بلغم از جنس آب و خون از جنس هوا است.
2- مزاج : حالت و وضع بدني هر فرد را مزاج ميگويند. مزاج عبارت است از وضع فيزيولوژي فعلي و طرز واكنش آن كه قابل تغيير نيز ميباشد به اين جهت فقط با علائم فيزيولوژي كه آن هم قابل تغيير است شناخته ميشود. لذا براي شناخت ارزش هر كس و معرفت به احوال و اوضاع او بايد قبلاً شكل خارجي او كه حاكي از سرشت و ساختمان اوست در نظر گرفته شود مثل قد ، شكل اندام ، سر و گردن ، چاقي و لاغري سپس مزاج او كه بر وضع كنوني دلالت دارد، مورد توجه قرار گيرد. مزاج بايد هميشه در تعادل باشد كه اگر از تعادل خارج گردد بيماري ايجاد ميشود. تغييرات مزاج به وسيلهي رژيم غذائي ، بهداشت ، كار ، مسكن ، آب و هوا و … ايجاد ميشود لذا با رعايت آنها ميتوان از انحراف مزاج جلوگيري كرد.
هر مزاجي يك خصوصياتي دارد كه به ترتيب زير است :
الف : مزاج صفراوي : اينها غلبه صفرا دارند در اينها بدن گرم و خشك است پوست به زردي ميزند چهره زيتوني است ، بيشتر لاغر اندام هستند تنفس و نبض سريع دارند خوابشان كوتاه است حركات آنها سريع ، تند و عجولانه است چون از جنس آتش هستند.
ب : مزاج بلغمي : بدن سرد و تر است عموماً چاق و چربي زياد دارند عضلاتشان شل و تنبل هستند خواب آنها سنگين و عميق ، حركاتشان آهسته و آرام و فعاليت بسيار كمي دارند. و پوست آنها بيشتر سفيد و رنگ پريده است نبض ضعيف دارند اينها غلبه بلغم دارند.
ج : مزاج دموي يا خوني : اينها غلبه خون دارند بدن گرم و تر است چشمها و صورت قرمز است نبض پر و كامل ، اشتها فراوان خواب عميق و راحت ، حركات وسيع ، دستها چاق و كف دستها گرم است اكثراً مديران موفقي هستند.
د: مزاج سوداوي : پوست بدن سرد و خشك است ، عصبي و افسردهاند قلب و ريه تند و سريع است خيالاتي هستند ، خوابهاي پريشان ميبينند و قابل تحريك هستند مضطرب اند چهرهاي گرفته كبود و بيمار گونه دارند اينها غلبه سودا دارند.
3- منضج :
موادي هستند كه اخلاط اضافه بدن را ميپزند و حل ميكنند مثلاً موقعي كه صفرا زياد شود و باعث بيماي گردد، منضجي بايد مصرف شود كه بتواند صفرا را حل كند.
و اين منضجها از گياهان و غذاها و مواد گوناگون ساخته ميشوند و با تشخيص پزشك به بيماران تجويز ميشوند.
4- مسهل :
موادي هستند كه از گياهان و غذاها و مواد گوناگون توسط پزشك ساخته ميشوند و به افراد بيمار تجويز ميگردند تا دفع اخلاطي كه بوسيله منضج پخته شدهاند را تسهيل نمايند.